دنیای اطلاعات

دنیای اطلاعات
فرهنگی، سیاسی واجتماعی

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 475
بازدید دیروز : 155
بازدید هفته : 636
بازدید ماه : 475
بازدید کل : 54162
تعداد مطالب : 384
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



شهدای گمنام کهف الشهدا، گمنام نیستند، ‌هادیانی هستند که ما اصحاب کهف زندگی‌های دنیایی را از غار غفلت بیرون می‌کشند، ساعاتی درس دلدادگی را با همان سکوت غار به ما می‌آموزند.ما گمنامیم که هر چقدر می‌دویم، هر چقدر می‌رویم باز انگار اول خط رسیدن به کمال هستیم. تصویر مقام معظم رهبری در ابتدای راه مبهوتت می‌کند. انگار اولین زائر سرزمین عشق رهبر بوده است.
افطاری عاشقانه در «کهف الشهدا»

این همه چشم در این شهر، این همه رنگ در این شهر، این همه دل در این شهر اما انگار هیچ کدام نمی‌توانند ته دل آدم را زیر و رو کنند.

 

ماه رمضان است و چند ساعتی به افطار مانده، انگار آرام و قراری نیست، انگار باید دور شد از این پایتخت بی مهری، باید رفت و رفت از رجایی عبور کرد، شهید کاظمی را هم طی کرد به آزادگان رسید، نواب و در نهایت هم شهید چمران… باز هم انگار چمران است که این بار راه نشانمان می‌دهد، به ولنجک می‌رسیم، قیمت زمین اینجا سر به فلک می‌کشد، می‌گویند زمین این منطقه با ارزش است، اما ارزشی که حقیقتا این محله دارد با ارزشی که روی قیمت املاک تاثیر گذاشته است، زمین تا آسمان تفاوت دارد.

 

در ظاهر می‌گویند بام تهران در این منطقه قرار دارد، اما انگار تکه‌ای از آسمان نیز هم چسبیده به این منطقه از بالا شهر پایتخت است. پایتخت بی مهری‌ها زیر پایت است، جلو‌تر که بروی به آسمان می‌رسیم؛ آسمانی که در دل غار است، ابتدای تهران، بام پایتخت، ولنجک، یک راه خاکی، تپه‌ای بر فراز تهران، غار آسمانی، کهف الشهدا…. درست که نگاه کنید تهران غار است و کهف الشهدا بیرون غار، محلی برای از خواب غفلت بیدارشدن، زنده شدن، تازه شدن. درست که نگاه کنید ما اهالی به خواب رفته تهران اصحاب کهف هستیم که با روزمرگی، بی معرفتی و بی مهری عجین شده‌ایم.

 

در سوره کهف می‌خوانیم: و به آنها گفتیم هنگامی که از ایشان و آنچه جز خدای یکتا می‌پرستیدند دوری جستید، باید در غار پنهان شوید تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما ارزانی دارد و اسباب کار شما را مهیا سازد. این آیه برای اصحاب کهف نازل شده است، افرادی که از ظلم و ستم زمانه خود به تنگ آمده بودند و خداوند آنها را به سوی غار هدایت کرد.

 

چقدر مصداق این آیه به حال و روز ما نزدیک است، ما آدمهایی که از حساب و کتاب‌هایمان از ظلمی که به زندگی و نفسمان می‌کنیم، خسته می‌شویم و به دیدار شهدای گمنام می‌رویم. گمنامی در اوج آسمان به کهف الشهدا که می‌رویم، همچون قصه اصحاب کهف سکه‌هایمان از رونق می‌افتد، چک‌هایمان اینجا بی اعتبار می‌شود، تمام دارایی‌ات انگار رنگ می‌بازد در برابر این گمنامی، این مردانگی… تهرانی‌های غار‌نشین وقتی به حریم امن و آسمانی بارگاه شهدای گمنام قدم می‌گذارند و پایتخت را به نظاره می‌نگرند، تازه می‌نگرند کجا آمده اند.

 

دور از ترافیک‌های شبانه‌روزی اتوبان‌های پیچ در پیچ تهران، دور از سهم شهدا که تنها به یک اتوبان و خیابان خلاصه می‌شود، دور از پرکشیدن ایثارگران آسمانی، دور از سفر رفتن‌های ابدی والدین شهدا، دور از پایمال کردن حق و حقوق، دور از فریاد‌های بی وقفه و بی امان جانبازان اعصاب و روان، دور از خس خس‌های سینه جانبازان شیمیایی از بالای تپه کهف الشهدا و در کنار گمنامان آسمانی به گمنامی خود می‌اندیشند. هادی‌های گمنام روزگار من درست وقتی برج‌های سر به فلک کشیده و ساختمان‌های اعیان‌نشین تهران را نگاه کنید تازه معنی گمنامی برایتان آشکار می‌شود.

 

شهدای گمنام کهف الشهدا، گمنام نیستند، ‌هادیانی هستند که ما اصحاب کهف زندگی‌های دنیایی را از غار غفلت بیرون می‌کشند، ساعاتی درس دلدادگی را با همان سکوت غار به ما می‌آموزند.ما گمنامیم که هر چقدر می‌دویم، هر چقدر می‌رویم باز انگار اول خط رسیدن به کمال هستیم. تصویر مقام معظم رهبری در ابتدای راه مبهوتت می‌کند. انگار اولین زائر سرزمین عشق رهبر بوده است.

 

کمی جلوتر می‌رویم دیگر نشانی از غار نیست و با سنگهای زیبا تزئین شده تا جایی برای نشستن و خلوت کردن باشد. چهارهادی گمنام را می‌بینیم که انگار سالیان سال است در این کهف آرمیده اند و ما را نظاره می‌کنند.به راستی این گمنامان راهنمایانی هستند که راه نشان می‌دهند در عین گمنامی.

 

تنها سن و محل عروج مشخص است، یکی 22ساله است اهل جزیره مجنون، مجنون آسمانی این روزها در کهف الشهدا گمنام آرمیده است، آن یکی از دیار شلمچه آمده است، کربلایی است… آن یکی سوغات تفحص است از شرهانی، سومار شرهانی، جزیره مجنون، سومار هر کدام دنیایی است، هر کدام غاری است که هزاران نکته در آن نهفته است. همه علی اکبری هستند از 22سال سن دارند تا 25، جوانان آرمیده دراین کهف آسمانی مجنون اند، عاشقانی که لیلی خود را زیر آتش و خون با مردانگی یافتند.اینجا همه عاشق اند، عاشق که می‌شوی خیال تو یعنی حکومت دوست، اینجا این جوانان حکومت می‌کنند بر دلها، سکوت اینجا نشانه ابهت است، نشانه غربت، نشانه صمیمیت .

 

سکوت اینجا یعنی شهدا با ما سخن می‌گویند. زائر کهف، می‌بینید چقدر گمنامید، ما شهدای گمنام نیستیم، اگر دورن یک غار در یکی از تپه‌های شهرتان هم که باشیم باز به سراغمان می‌آیید نمی شود با قلم و بیان حس و حال عجیب و غریب کهف الشهدا را تصور کرد. باید رفت و دید و حس کرد. به افطار نزدیک می‌شویم، آفتاب از این شهر به خواب رفته می‌رود. خانواده‌های یکی یکی با از جاده خاکی بالا می‌می آیند تا در کنار مزار شهدای گمنام افطار کنند.

 

عجب غیرت و مردانگی و وفایی دارند این خانواده‌های عاشق. خوشا به حالشان … پیرزن می‌گفت: پاهایم درد می‌کند ولی می‌آیم تا با فرزندان گمنامم افطار کنم.

 

دیگری رزمنده بود و دلش هوایی شده و آمده بود با شهیدان عشق افطاری عاشقانه باز کند. حضور جوانها هم حالب بود. یکی با نامزدش و دیگری با برو بچه‌های محل. نمی‌شود گفت فقط از طرف شهدای گمنام دعوت می‌کنیم افطار را در کهف الشهدا باشید.

+ نوشته شده در  سه شنبه یکم مرداد 1392ساعت 11:11  توسط   | 
نظر بدهید
شهدای راه مقاومت؛ رانی عندنان بزی

شهید رانی عدنان: امیر، اسم تو را این گذاشتم چون شهدا امیران اهل بهشتاند. اما تو ای بچه و کودک کوچکم شهید، اسمت واضح است و نیاز به تعبیر ندارد.

+ نوشته شده در  سه شنبه یکم مرداد 1392ساعت 11:9  توسط   | 
نظر بدهید
 شهدای هسته ای از سال ۵۷ تا به امروز

از سال 57 تا به امروز حدود 15 تن از دانشمندان هسته ای ایران توسط دشمن ترور و به مقام والای شهادت رسیدند و عروج کرده اند یادشان گرامی و راهشان پر ره رو باد.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه یکم مرداد 1392ساعت 11:9  توسط   | 
نظر بدهید
وزارت آموزش و پرورش در حالی به ایجاد 1300 مدرسه شاهد در کشور افتخار می‌کند که هم اکنون به جای فرزندان جانبار فرزندان فرهنگیان در اولویت ثبت نام قرار دارند.                         ورود فرزند جانباز به مدارس شاهد ممنوع!
+ نوشته شده در  سه شنبه یکم مرداد 1392ساعت 11:8  توسط   | 
نظر بدهید
آیات و روایات زیادی در باب انس با قرآن و قرائت و تدبر در این صحیفه سعادت وارد شده است اما در کنار آنها سیره اولیای الهی در توجه به این کتاب آسمانی متنبه کننده و تکان دهنده است.

 

با نگاهی به سیره حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در می یابیم که ایشان جدا از ایام سال در ماه مبارک رمضان توجه ویژه ای به قرآن کریم داشته اند؛ به طوری که روزی هفت بار قرآن می خواندند!؛ در هر فرصتی ولو اندک قرآن می خواندند ،بار ها دیده شد که امام حتی در دقایقی قبل از آماده شدن سفره -که معمولا به بطالت می گذرد- قرآن تلاوت می کنند

یکی از اطرافیان امام می گوید که ایشان در نجف چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند،دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: شما باید چند روزی قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید. امام خندیدند و فرمودند: دکتر، من چشم را برای قرآن خواندن می خواهم، چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم شما یک کاری کنید که من بتوانم قرآن بخوانم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:, توسط محمد چراغی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :